مرکز خرید مرده
Dead Mall
در حوزه املاک و مستغلات، اصطلاح “مرکز خرید ارواح” به مراکزی اطلاق میشود که به دلیل کاهش شدید بازدیدکنندگان و فروش، تقریباً خالی و متروکه شدهاند.
این مراکز خرید ارواح معمولاً در اثر تغییر الگوهای خرید مصرفکنندگان (مانند رشد خرید آنلاین)، مشکلات اقتصادی، یا مدیریت نامناسب و دیگر عوامل متعددی از رونق افتاده، دچار زوال شده و ظاهری متروکه و ساکت به خود گرفته است. این مراکز که زمانی پر جنب و جوش بودند، اکنون با راهروهای خالی، ویترینهای غبارآلود و فقدان مشتریان، تصویری از فراموشی را ارائه میدهند.
برخی دلایل اصلی زوال در مرکز خرید ارواح
* تغییرات بنیادی در عادات خرید و بازار :
– ظهور خرید آنلاین :
رشد روزافزون فروشگاههای اینترنتی، تمایل مردم به خرید حضوری را کاهش داده است.
– فروشگاههای بزرگ :
(Big-box stores) توسعه این فروشگاهها که مجموعهای وسیع از کالاها را با قیمتهای رقابتی ارائه میدهند، باعث جذب مشتریان از مراکز خرید سنتی شده است.
– رقابت شدید :
ساخت مراکز خرید جدیدتر، مدرنتر و با امکانات بیشتر در نزدیکی، باعث انتقال مشتریان از مراکز قدیمیتر میشود.
– رکود اقتصادی :
کاهش قدرت خرید مردم و بحرانهای اقتصادی، مستقیماً بر فعالیتهای خردهفروشی و در نتیجه مراکز خرید تأثیر منفی میگذارد.
– تغییر جمعیتشناختی :
جابجایی یا تغییر در ترکیب جمعیتی یک منطقه میتواند باعث شود که مرکز خرید دیگر پاسخگوی نیازها و سلیقههای ساکنان آن نباشد.
* ضعف در مدیریت و تصمیمگیری
– مدیریت ضعیف :
ناتوانی در بهروزرسانی مرکز خرید، بیتوجهی به نیازهای مشتریان، و عدم توانایی در حل مشکلات اجارهکنندگان، از جمله نقاط ضعف مدیریتی است. این امر شامل عدم شناخت صحیح از روندهای بازار و ناتوانی در اتخاذ تصمیمات استراتژیک نیز میشود.
– عدم استفاده از افراد کارآمد در هسته مدیریت :
عدم شایسته سالاری و زمانی که افراد بر اساس ارتباطات و نه تخصص و تجربه در پستهای کلیدی قرار میگیرند، نمیتوانند دیدگاههای نوآورانه ارائه دهند و مرکز خرید را پویا نگه دارند.
– مدیریت خانوادگی
. تضاد منافع :
در این ساختارها، منافع شخصی یا فامیلی ممکن است بر منافع کسبوکار ارجحیت پیدا کند که منجر به تصمیمات غیرشفاف و کاهش پاسخگویی میشود.
. انتصاب بجای انتخاب
افراد بر اساس نسبت فامیلی و نه تخصص و تجربه در پستهای کلیدی قرار میگیرند.
. کیفیت و پیشرفت قربانی حفظ اسرار
ترس از انکه اطلاعات ( مالی ، فنی ، دارایی و…. ) مربوط به مرکز خرید در اختیار مدیران قرار گیرد ، مانع رشد و پیشرفت میشود غافل از اینکه ” شفافیت قدرت می آورد .” و اگر مدیریت درست انجام شود نیازی به مخفی کردن این گونه اطلاعات نیست.
– مداخله کارفرما (مالک) در جزئیات اجرایی :
دخالت مالک در جزئیات روزمره به جای تمرکز بر استراتژیهای کلان، منجر به “میکرومنیجمنت” و کاهش انگیزه مدیران متخصص میشود، که فرآیند تصمیمگیری را کند کرده و فرصتها را از بین میبرد.
– تصمیمات احساساتی مالک :
اتخاذ تصمیمات بر اساس احساسات شخصی یا تعصبات به جای تحلیل دادهها و روندهای بازار، باعث میشود که دیدگاه بلندمدت نادیده گرفته شود. این امر شامل مقاومت در برابر تغییرات ضروری و نادیده گرفتن مشاورههای تخصصی نیز میشود.
* عدم جذابیت و پویایی فضا
– ناتوانی در جذب و حفظ فروشگاههای کلیدی (Anchors) :
از دست دادن فروشگاههای بزرگ و پرطرفدار که نقش حیاتی در جذب مشتری دارند، به شدت بر بازدیدکنندگان تأثیر میگذارد.
– عدم تنوع در ارائه خدمات و تجربه خرید :
مراکز خرید موفق امروزی تنها مکانی برای خرید نیستند، بلکه فضاهایی برای تجربه، تفریح و تعامل اجتماعی هستند. مراکز فاقد رستورانهای جذاب، امکانات تفریحی و فضاهای عمومی دلپذیر، جذابیت خود را از دست میدهند.
– عدم تطابق با تغییرات سبک زندگی :
ناتوانی در همگام شدن با تغییرات در سبک زندگی مردم (مانند گرایش به سلامت، محیط زیست یا نیاز به فضاهای کاری مشترک) باعث از دست رفتن فرصتها میشود.
– طراحی قدیمی و فرسوده :
طراحی داخلی و خارجی خستهکننده، عدم روشنایی کافی و تهویه نامناسب، تجربه خرید ناخوشایندی را برای مشتریان رقم میزند.